شنیدم بابا شهید شده، شهید چه شکلیه؟

ساخت وبلاگ
بار دیگر مدافع حرمی عطر و بوی حرم حضرت زینب (س) را برایمان به ارمغان آورده بود. برای وداع با پیکر شهید پا به حسینیه معراج الشهدای تهران گذاشتیم.
صدای گریه مردی(فرزاد قاسم زاده برادر شهید) توجه همه را جلب کرده بود. حال خودش را نمی شناخت. آنقدر بغض در گلو داشت که بلندبلند درد دل می کرد. می گفت <<روز اربعین در کربلا بودم که به من زنگ زد و گفت داداش! زیارتت قبول باشه. منم به زودی برمی گردم و میام کنارتون. یدالله مثل همیشه بر قولش ماند و امروز آمد.>>
به اینجا که رسیدیم نمی دانم چه اتفاقی افتاد ناگهان حاضرین صبرشان تمام شد؛ گویی دل پرغصه جمع برای آتش گرفتن نیاز به یک جرقه داشت و آخرین خاطره این برادر از برادر شهیدش اشک و آه همه را درآورد.
وبلاگ رقص دانش...
ما را در سایت وبلاگ رقص دانش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4nasravaranb بازدید : 232 تاريخ : چهارشنبه 17 آذر 1395 ساعت: 14:00